سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سه شنبه 89 فروردین 3 , ساعت 5:11 عصر

سلاممممممممممممم

دلتنگــــتم...
نگرانــــــــتم...
منتظـــــرتم...

ولی
هنوزم صبر می کنم...
هنوزم آیــه الکرسی می خونم واسه ت و به خدا میسپارمت...
هنوزم واسه ت هفت تا حمد رو می خونم و از خدا می خوام دردها و ناآرومی هات رو آروم کنه...
هنوزم ...
هنوزم دوســـِـــت دارم ... دلم می خواد داد بزنم ...

می دونم به محضی که بتونی میای و بهم خبر می دی...و می دونم خوش خبر خواهی بود.
پس منتظرم.

دارم می رم سفر...
به کامپیوتر دسترسی ندارم ، ولی مسنجر میام و هرروز چک می کنم.

به امید دیدار
می دوستمت..نیازی هست به گفتنش؟ ;)

* من نرفتم گلم...زودی بیا...باشه؟



یکشنبه 89 فروردین 1 , ساعت 4:30 صبح

این هم از آغاز سال 89...

انشاالله که امسال سالی باشه که تو به معنای واقعی زندگی رو تجربه کنی..برنامه هایی که داشتی و یه عده نذاشتن به سر انجام برسونیش رو عملی کنی و بیای تا باهم ، واسه هم خوشُ معنی کنیم...

عیدت مبارک گلم...

این هم عیدانه حافط واسه خودم و خودت در سال 89 :

دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم

قامتش را سرو گفتم سرکشید از من به خشم
دوستان از راست میرنجد نگارم چون کنم

نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار
عشوه ای فرمای تا من طبع را موزون کنم

.
.
.
من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم

ای مه صاحب قران از بنده حافظ یاد کن
تا دعای دولت آن حسن روز افزون کنم...

--------------------------------------------------------

...می دونم خدای ما که مهربونه ، ما رو باز به هم دوباره می رسونه...

مواظب خودت باش
که باید مواظب منم باشی
...

 


جمعه 88 اسفند 28 , ساعت 3:50 صبح
دوشنبه 88 اسفند 24 , ساعت 1:25 صبح
چهارشنبه 88 اسفند 19 , ساعت 2:41 صبح
شنبه 88 اسفند 15 , ساعت 12:51 صبح

اگر دنیا نمی داند که من غمگین تر از غمگین ترین غمگین دنیایم

بیا یک لحظه با من باش که من تنهاتر از تنهاترین تنهای دنیایم.

...


چهارشنبه 88 اسفند 12 , ساعت 3:21 صبح
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ