سه شنبه 93 اردیبهشت 9 , ساعت 12:29 صبح
به مامان میگم یه زمانی با کلی خواهش ازم خواست حلالش کنم...
الآن عکسی می بینم و میگم الحمدلله خوبه حالش!...ولیییییییییییییییییییییییییییییی...شاید زمانی گفتم حلالش میکنم ، اما حالا دیگه محاله...
و مامان بهم می گن تو خودت باید خودتو حلال کنی!
آره راست میگن!
دلم میخواد همه ی بد و بیراه های عالم رو نثارت..............نه نثار خودم بکنم و سادگیم!
دیدار به قیامت!
همون وقتی که حساب کتاب ها و حق الناس ها رو بهش میرسن.
نوشته شده توسط من و تو | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ